کارگردان فیلم های سینمایی «پسران آجری» و «جوانی» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: من در ۳ فیلم «پدربزرگ»، «بی قرار» و «رفقای خوب» با زنده یاد مشایخی همکاری داشتم؛ همکاری ما از سال ۱۳۶۴ آغاز شد و از همان زمان ارتباط عاطفی میان ما شکل گرفت و مرتب با یکدیگر در ارتباط بودیم. من همیشه از ایشان انرژی های مثبت زیادی می گرفتم و بسیار خرسندم که در طول دوران حیاتم توانستم با انسانی آگاه، فرهیخته و دوست داشتنی همچون جمشید مشایخی آشنا شوم.
وی تأکید کرد: زنده یاد مشایخی مرد اخلاق و جوانمردی در سینمای ایران بود که از میان ما رفت؛ او از معرکه هفت هنر که یکی از آن ها سینما است راحت شد، سینمای بی رحمی که با همه هنرمندان واقعی خود بد تا می کند.
این سینماگر در پاسخ به این سوأل که به عقیده شما دلیل ماندگاری زنده یاد مشایخی در قلب و ذهن مردم چیست اظهار داشت: ماندگاری استاد به دلیل آن بود که همیشه حرف دل و زبانش یکی بود، او اگر می گفت من «خاک پای مردم ایران هستم»، این حرف را از ته دل می زد و هیچ گاه تظاهر نمی کرد. استاد مشایخی انسانی بزرگ بود، انسانی صادق، بی ریا و یکرنگ که مشابه این انسان ها را امروزه کمتر می بینیم.
قاری زاده یادآور شد: یک محبت بزرگ زنده یاد مشایخی که هیچ گاه از یاد من نخواهد رفت، زمانی بود که بنده می خواستم اولین فیلم بلند سینمایی ام را بسازم. در سال ۱۳۶۴ فیلمنامه اول بنده با عنوان «پدربزرگ» تصویب شد و من زمانی که روی فیلمنامه کار می کردم همواره چهره ایشان را می دیدم و دوست داشتم که ایشان در فیلم ایفای نقش کنند. در آن زمان زنده یاد مشایخی در خیابان آپادانا زندگی می کردند و در خانه ای مستأجر بودند که تلفن نداشت اما از آنجا که با زنده یاد جعفر والی همسایه بودند من توانستم از طریق آقای والی با ایشان ارتباط برقرار کنم و مجاب شان کنم که در «پدربزرگ» حضور داشته باشند.
وی ادامه داد: با اینکه ایشان بنده را نمی شناختند و من سابقه فیلمسازی بلند نداشتم اما خیلی راحت پذیرفتند که با هم همکاری کنیم و زمانی که فیلمنامه را مطالعه کردند از آن بسیار لذت بردند و به من گفتند که همسرم گیتی وقتی فیلمنامه شما را خواند تا چند ساعت گریه می کرد. به من گفتند که آیا مطمئن هستی که از پس ساخت این فیلم برمی آیی؟ و من به ایشان گفتم که این فیلم را بارها در ذهن خودم ساخته ام و تردید نداشته باشید که از پس آن برخواهم آمد.
کارگردان فیلم سینمایی «شقایق» افزود: در آن زمان زنده یاد مشایخی قرار بود که در ۲ فیلم دیگر بازی کنند و من هم نتوانسته بودم سرمایه لازم برای تولید فیلمم را فراهم کنم و به ایشان قول دادم که ظرف مدت یک ماه سرمایه را فراهم خواهم کرد، ایشان گفتند من تا ۲ ماه به شما وقت می دهم و پروژه دیگری را نمی پذیرم، این اطمینان استاد به من انرژی بسیاری داد و باعث شد تا من به یک ماه نرسیده سرمایه گذار پیدا کنم و فیلم را که کل برآوردش در آن زمان ۵ میلیون تومان بود بسازم.
قاری زاده سپس با طرح این سوأل که آیا بازیگران امروز این گونه رفتارهای بزرگمنشانه دارند که کار آماده را که پول خوبی هم دارد ول کنند و ترجیح بدهند در کاری که آماده نیست اما فاخرتر است حضور داشته باشند اظهار داشت: این خصیصه اخلاقی هنرمندان بزرگ قدیمی کشورمان بود که متأسفانه امروزه کمتر نشانی از این اتفاقات در عالم هنر شاهد هستیم. استاد مشایخی هیچ گاه انسانی مادی نبود اما برای معیشت و زندگی دیگران دغدغه داشت؛ یادم می آید زمانی که قرار بود «رفقای خوب» ساخته شود مرتب به بنده می گفتند که اگر این فیلم خوب فروش نکند تو چه خواهی کرد؟ و من به ایشان گفتم که این فیلم ادای دین من است و می خواهم دین خود را ادا کنم و دوست دارم که آن ساخته شود و به هیچ مسأله مادی هم در رابطه با آن فکر نمی کنم.
وی متذکر شد: افسوس که نسل قدیم سینما یکی یکی طی این سال ها از میان ما رفتند و از هم نسلان زنده یاد مشایخی و انتظامی و رشیدی تنها علی نصیریان و محمدعلی کشاورز باقی مانده اند که امیدوارم سال های سال سایه شان بر سر هنر این مرز و بوم باشد. این ها هنرمندانی بودند که به طول نقش اهمیت نمی دادند و حتی اگر نقشی ۵ دقیقه ای هم به آن ها پیشنهاد می شد به دلیل خرد و بینش والای شان این نقش ها را می پذیرفتند و باعث غنای فیلم ها می شدند.
این کارگردان سینما در پایان این گفتگو افزود: هرچه جلوتر می رویم و رفتار هنرمندان امروزی را با هنرمندان قدیمی مقایسه می کنیم بیشتر متوجه می شویم که چه درهای گرانبهایی را از دست داده ایم؛ جدا از بازی های فاخر و بی نظیر، این هنرمندان در اخلاق و جوانمردی هم بسیار بالاتر از دیگران بودند. من یادم می آید بعد از اتمام فیلمبرداری اگر مردم پشت صحنه جمع شده بودند و می خواستند از استاد مشایخی امضا بگیرند ایشان با تمام خستگی که داشتند با صبر و حوصله رفتار می کردند و با نهایت ادب و احترام با یکایک مردم مکالمه می کردند و برای آن ها اشعاری از حافظ و مولانا را به یادگار می نوشتند، این در حالی است که در میان هنرمندان امروزی کمتر شاهد چنین رفتارهایی هستیم و اغلب آن ها رفتار خوبی با طرفداران شان ندارند!
ارسال نظر